حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی از روزهای آغازین تشکیل کنگره از حجت الاسلام و المسلمین دکتر زمانی دعوت کردند تا در گروه برنامه ریزی و سیاست گذاری این کنگره مشارکت داشته باشند لذا از همان روزهای آغازین در چهار عرصه به عنوان عضو شورای سیاست گذاری، عضو شورای راهبردی کنگره، معاونت بین الملل این کنگره و عضو کمیته استشراق با کنگره همکاری کردند در ذیل بخش هایی از مصاحبه ایشان را می خوانید:
نظر خود را در مورد اهمیت کنگره بین المللی نقش شیعه در پیدایش و گسترش علوم اسلامی بفرمایید.
این کنگره از چند منظر دارای اهمیت است.منظر اول، ضرورت تبیین نقش فراوان و چشم گیر عالمان شیعه در طول تاریخ در جهت تولید، تاسیس و یا گسترش علوم اسلامی و علوم انسانی بوده است.شبهه ای که شاید به جهت عدم اطلاع در بین برادران اهل سنت وجود دارد، نسبت به نقش شیعه در علوم اسلامی است و شاید در ذهن بعضی باشد که شیعه هیچ سهمی در پیدایش و گسترش علوم اسلامی نداشته است و یا برخی می گویند که اندک فعالیت هایی شیعیان داشته اند و حال اینکه اگر ما به پژوهش های نوین علمای شیعه هم اشاره نکنیم و حداقل به فعالیت های گذشته تاریخ نگاه کنیم کتاب هایی مثل اعیان الشیعه،الذریعه و تاسیس الشیعه وجود دارد که این کتاب ها را اگر نگاه کنیم، متوجه می شویم که نویسندگان بزرگوار هر سه کتاب تلاشی کردند که بخشی از فعالیت ها و آثار علمی علمای شیعه در گذشته تاریخ را بیان و چهره بعضی از عالمان بزرگ تاریخ شیعه را معرفی کنند و نیز نقش شیعه را در تاسیس برخی علوم و گسترش برخی علوم بتوانند نشان دهند.
کسانی که با این سه کتاب و مانند اینها آشنا شدند ممکن است برایشان تلقی شود که شیعیان به هر حال سهم قابل توجهی در علوم اسلامی داشتند اما بسیار چشم گیر نبوده است اما در پژوهش هایی که دهه اخیر انجام گرفته است متوجه شدیم که بسیاری از گام های بلندی که عالمان شیعه در طول تاریخ برداشته اند، به جامعه جهانی اسلام معرفی نشده است و این زوایای پنهان است و اگر این زوایا عرضه بشود طبیعی است که دیدگاه عالمان مسلمان مذاهب دیگر نسبت به شیعه و جایگاهی که شیعه باید در نقش آفرینی اجتماعی در صحنه بین المللی داشته باشد عوض خواهد شد.
اگر بخواهم میدانی تر حرف بزنم. اگر الازهر الان دانشجوی شیعه نمی پذیرد یک مانع و مهم ترین مانع آن دولت مصر می باشد که این مانع هم به دلیل تحت فشار های آمریکا قرار گرفتن است که اجازه جذب و پذیرش دانشجوی شیعه را نمی دهد. اما این تنها عامل نیست شاید عامل دوم آن باشد که بسیاری از عالمان الازهر اطلاع ندارند که شیعیان دارای سهم فراوانی در تولید دانش دینی هستند و اگر مطلع بودند طبیعی است خودشان را از حضور طلاب و داشنجوی شیعه و همچنین از حضور اساتید شیعه محروم نمی کردند و این عامل دوم عامل مهمی است.
من به دوسه نمونه از این جلوه ها اشاره کنم که وقتی دیگران در کشورهای اسلامی متوجه جرقه کوچکی و ورقه جدیدی از تاریخ کتاب دانش دینی شیعیان می شوند فوری اقبال نشان میدهند واین اقبال فوری نشان میدهد که از قبل نمی دانستند . به سه نمونه که الان به ذهن من رسید اشاره کنم.
۱- نمونه اول راجع به خود الازهر مصر است. به مجردی که متوجه شدند من کتابی رادر مورد استشراق و اورینتالیسم نوشتم و گزارش و تحلیلی را نسبت به اسلام شناسی غربیان ارائه دادم، زمانی که کتاب را به اندیشمندان مصری نشان دادم احساس کردند که مصر خلائی در این زمینه دارد که ایران می تواند پر کننده آن باشد لذا سریع کتاب من را گرفتند و (المرکز القومی للترجمه) که وابسته به وزرات فرهنگ مصر است کتاب من روحانی شیعه را سریع به زبان عربی ترجمه و در کشور مصر منتشر کردند و خودشان به اصرار حق التالیف هم به من دادند. این اقبال نشانه عدم عناد و تعمد در نپذیرفتن سابق است. جلوه دوم این بود که الازهر مصر سریع پیشنهاد تدریس به من دادند و کتبا دعوتنامه برای من فرستادند و این نکته مهم است در شرایطی که رابطه بین مصر و ایران قطع است و دولت مصر اجازه هیچگونه ارتباطات حتی اقتصادی و سیاحتی را نمیدهد، الازهر به این نتیجه رسید که یک قدم بالاتر بگذارد و ارتباط علمی را شروع کند و یک ایرانی را برای تدریس در الازهر دعوت کند و این نشان از این مطلب دارد که مانع، عدم اطلاع بوده است و حال اینکه بنده کمترین دانش را در بین حوزویان در قم دارم.
نمونه سوم دراندونزی است که بزرگترین کشور اسلامی دنیا از نظر جمعیت است که دویست و سی میلیون یعنی سه برابر جمعیت ایران مسلمان فقط دارد، در یکی از دانشگاه ها که بزرگترین دانشگاه اندونزی در جاکارتا است سخنرانی داشتم که اسم آن دانشگاه، دانشگاه شریف هدایت الله است. رئیس دانشکده اسلامی آنجا علاوه براینکه فشاری از ناحیه عربستان بر آنها آمده بود که با شیعیان ارتباطی نداشته باشند، مشاهده یک سخنرانی تخصصی من باعث شد که فورا پیشنهاد کرد به عنوان استاد پروازی در مقطع دکتری دانشگاه تدریس داشته باشم. در اندونزی شرائط به گونه ای شد که فشارهای عربستان باعث شده بود که امام جمعه مسجدالحرام که آقای سدیس است از مکه به جاکارتا آمد و نگاه شیعه ستیزی را سعی کرد تبلیغ و ترویج کند تا هیچ گونه ارتباطی علمای اهل سنت اندونزی با عالمان شیعه نداشته باشند و پول بسیار زیادی را هم به خیلی از افراد داد و بعد از سفر ایشان من وارد اندونزی شدم و دیداری با وزیر دین اندونزی آقای دکتر لقمان حکیم داشتم و سوالاتی راجع به تولید و گسترش دانش دینی در قم داشت، گزارش را که به ایشان ارائه دادم بعد از شنیدن این گزارش رسما اعلام کرد که، ما همکاری علمی دینی را بین حوزه علمیه قم و وزارت دینی اندونزی شروع خواهیم کرد و این فرمان ایشان در رسانه ها منتشر شد، چرا که خبرنگاران در آن جلسه حضور داشتند. این اقبال فوری با وجود آن فشار سنگین عربستان بر اندونزی نشانه داشتن وجدانی پاک و اراده ای انسانی و عشق الهی و استقبال از پیشرفت های علمی شیعه است و این شرایط در بین جماعات اهل سنت دنیاست که اسم بردم در صورتی که در کشورهای متعدد دیگری هم از این نمونه ها زیاد دیدم.
ولی فکر می کنم شاید خوانندگان عزیز این مصاحبه اینگونه تلقی کنند که خب، اهل سنت غیر وهابی این اقبال را دارند و بسیار خوب است. اما نسبت به وهابی ها نمی توان امیدوار بود. بنده عرضی که دارم این است: این طلسم را هم قابل شکستن می دانم و معتقد هستم بسیاری از وهابی ها نیز زمینه پذیرش همکاری علمی با عالمان شیعه را بالقوه دارند. در صورتی که آشنا بشوند شیعیان نقش عمده ای را در گسترش علوم داشتند و من این را شدنی می دانم. نه اینکه به عنوان یک تصور و احتمال. چون انجام شده و به وقوع پیوسته است .در یک دیداری که من با امام جمعه مسجد النبی داشتم -خب، مستحضرید مسجدالنبی پایگاه تبلیغ وهابیت است و آنجا پرچمداران اندیشه وهابی گری هستند- و وقتی وارد دفتر ایشان شدم، فقط نیم ساعت گزارشی را از فعالیت های علمی حوزه علمیه قم و جامعه المصطفی در عرصه های علوم قرآنی و علوم اسلامی ارائه کردم و کمتر از نیم ساعت صحبت من که تمام شد، بلند شد و گفت: «انت ضیفی» شما از الان مهمان من هستی و محبت کن ناهار را به منزل من برویم و هنگام نماز ظهر شد گفتم حالا می خواهیم برویم نماز. گفتند حالا باهم میریم نماز ، امام جمعه مسجد النبی دست من را گرفت و من را به عنوان مهمان ویژه به مسجدالنبی برد برای نماز، و بعد هم مرا برای ناهار به منزل دعوت کرد. خب این عالم وهابی است هیچ گونه مناظره و مجادله مذهبی هم راجع به اشکالات با او نکردم. اصلا وارد پاسخ به شبهات هم نشدند. چون ورود در این مجادلات مذهبی را به صورت رائج قبول ندارم و من معتقدم مانع اصلی چیز دیگری است و آن نگاه اهل سنت دنیا و نگاه وهابی ها نسبت به سهم شیعه در تولید علوم انسانی و گسترش علوم اسلامی است. و این مشکل اصلی است. و شبهاتی که دارند مشکلات بعدی است. اگر ما بتوانیم این اطلاع رسانی را حتی به علمای وهابی داشته باشیم اعتقاد دارم که رفتار بسیاری از عالمان وهابی نسبت به تعامل با شیعه عوض خواهد شد و آنجا حتی نسبت به نحوه رفتارشان در ارائه شبهات عوض می شود. یعنی به جای اینکه متعرضانه و با تعرض اشکال کنند، به جای آن سوال خواهند کرد. و خیلی فرق است بین داشتن تهاجم شبهه یا عرضه کردن سوال برای دریافت پاسخ. و بین این دو فرق است. لذا بنده معتقد هستم مهم ترین منظری که میشود از آن نسبت به اهمیت این کنگره نگاه کرد این است که نگاه عالمانه اندیشمندان جهان اهل سنت را و حتی وهابی ها را عوض کنیم و احساس کنند شیعیان عالمانی هستند که سهم زیادی در تولید و گسترش دانش اسلامی دارند که البته طبیعی است دارای اختلافاتی در عرصه ها و ساحت های گوناگون عقیدتی تاریخی و فقهی ممکن است با آنها باشیم.
اطلاعات خود را در مورد سابقه کنگره بفرمایید.(که در تاریخ کنگره ثبت و ضبط شود)
در سوال اول نحوه پیوستن خود و وظایفم را در این کنگره توضیح دادم اما، شاید در آن روزهای نخست که استاد گرامی ما حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی جرقه این موضوع به ذهن مبارکشان خورد به من پیشنهاد دادند که مسئولیت برگزاری این کنگره را بپذیرم و بنده خدمتشان عرض کردم که اجازه می خواهم که کمک بکنم و مسئولیت این کار را به دوست فاضلی واگذار کنیم که از من شایستگی بیشتری را برای این کار دارد. لذا جناب حجت الاسلام و المسلمین دکتر رضایی اصفهانی را به عنوان دبیر کنگره معرفی کردم، که بحمدالله در عمل با پیگیری ها مجدانه خودشان اثبات کردند که صلاحیت کامل را برای این موضوع بیش از من دارند.
اما نسبت به سابقه این کار تا جایی که ما اطلاع داریم همایشی با این عنوان دقیقا در گذشته برگزار نشده است، به جز نشست هایی را که خود دست اندرکاران کنگره در طول این یکسال در یعضی از کشورها و یا استان ها برگزار کردند که در مراکز دانشگاهی اندونزی و در هند با حضور جمعی از صاحب نظران پیش نشست برگزار کردیم و پیش نشست های متعددی هم در ایران گذاشته شده است اما قبل از این کنگره جای دیگری را سراغ نداریم که با این عنوان برگزار شده باشد.
روند کنگره را تا کنون چگونه می بینید و نقاط قوت و ضعف آن را بفرمایید.
شتاب کار های کنگره بحمد الله شتاب قابل قبولی بود یعنی بیش از حد انتظار ما، دبیرخانه کنگره فعال بود. و من لازم می بینم از همه دست اندرکاران این کنگره و هر کسی که به نحوی در برگزاری مقدمات این کنگره نقش داشته است به ویژه دبیر محترم برگزاری کنگره تشکر کنم. تاکیدات و رهنمودهای مستمر مرجعیت عالیقدر هم در این زمینه نقش عمده ای داشت که مرتب پیگیری می کردند و رهنمودهای مستمری را می دادند.
سهم نماینده مرجعیت، جناب حجت الاسلام مهدی مکارم را در این زمینه زیاد می دانم که به دلیل دغدغه مستمر ،رسیدگی دائم، پیگیری کارهای اجرایی و حمایت های لازم از تصمیمات دبیرخانه سهم موثری داشته است و البته همه اینها مرهون حمایت الهی بوده است که گویا اراده خداوند بر این تعلق گرفته که ان شاء الله این کنگره بتواند با قوت کار خودش را پیش ببرد.
نقاط قوت زیادی مانند استقبال زیاد نویسندگان و محققان در نوشتن مقالات یا چکیده مقالات وجود دارد که ۱۶۰۰ چکیده و اصل مقاله از داخل و خارج از کشور رسیده است. ویژگی بعدی که وجود دارد تنوع موضوعی موضوع های خرد و گروه بندی های علمی است که حدود ۱۵ کمیته علمی تشکیل شده است که شاید برای اولین بار در طول این سه الی چهار دهه در بین کنگره های مشابهی که برگزار شده به این اندازه گسترش کمی و کیفی در رشته های تخصصی شاهدشان هستیم، وجود داشته باشد. کنگره های تخصصی که کارهای علمی در آن شکل گرفته است را مشاهده کردیم اما این گروه بندی و ایجاد کردن ۱۵ کمیته تخصصی که هر کمیته با حضور فضلای متخصص در آن کمیته سابقه نداشته است که حدود صدو خورده ای فاضل حوزوی در مدیریت این کنگره فعال هستند که شاید بتوانیم این کنگره را از این جهت در قله های کنگره های دیگری که در طول این سه الی چهار دهه برگزار شده است، معرفی کنیم. البته طبیعی است که کار بشری دارای کاستی هایی هم است که باید به فکر جبران آن کاستی ها باشیم؛ مانند سهم بیشتری را برای عالمان غیر شیعه و غیر مسلمان در نظر بگیریم.
توصیه های خود را در مورد ادامه کار کنگره بفرمایید.
یکی از کاستی هایی که داریم مسئله حضور علمی عالمان مسلمان غیر شیعی و اندیشمندان غیر مسلمان و نیز شخصیت های شیعه خارجی است و این سه گروه یکی از کاستی هایی است که ما باید در این زمینه تلاش و تدبیر بیشتری را بیندیشیم و ان شاء الله این قمست را به صورت پررنگ داشته باشیم.
اگر نکته خاصی در مورد کنگره لازم می دانید بفرمایید.
نکته ای که وجود دارد این است که ما پروژه را با اتمام این کنگره تلقی نکنیم و به مجرد اینکه کنگره برگزار شد دیگر بگوییم «قد فرغنا من هذه المهمه» و برویم سراغ کار و زندگی خودمان، من این را به عنوان خطا و آفتی می بینم که در خیلی از کنفرانس ها به وجود آمده است. من در کشورهای دیگر دنیا وضعیت خلاف ایران را دیده ام و همیشه شاهد بودم کنفرانس هایی را برگزار می کنند و بعد از اتمام کنفرانس آغاز کار مسئولان کنگره از روز بعد از آن شروع می شود و این عملشان به این دلیل است که که مصوبات، محصولات و پیشنهاداتی که صاحب نظران دادند دنبال اجرای آن برمی آیند. در این زمینه تفاوتی بین کنفرانس های حق و کنفرانس های باطل نبوده است. در اسرائیل که کنفرانس شیعه شناسی برگزار شد، یکسال مقدمات آن طول کشید تا از صاحب نظران خواستند در مورد شیعه مطلب بنویسند و وقتی جمع شدند و ارائه کردند از روز بعد، کار دبیرخانه شروع شد که مجموعه آن تحقیقات وپژوهش ها را دنبال برنامه ریزی و اجرا بروند و ده سال حداقل روی آن پیشنهادات کار اجرایی کنند و این نمونه ای از کنفرانس های باطل بود.
جریان های حق هم همین است که گاهی محصولات کنفرانس های علمی پزشکی یا نانو تکنولوژی و امثال اینها در دنیا برگزار می شود محصولات، مقالات و دستاوردهای کنفرانس را از روز بعد، دبیرخانه شروع می کند کار علمی و اجرایی انجام دادن و چندین سال از آن بهره می برند و بسیاری از کنفرانس هایی که ما در ایران داریم قصه به عکس است به مجرد روز اتمام کنفرانس، کار کلا تمام شده است و یک نفس راحتی را می کشند و بنده از همینجا پیشنهاد می کنم دبیرخانه کنگره محبت کنند که برای بهره وری از محصولات کنگره اعم از پیشنهادات و پژوهش های علمی و مقالات و اینکه چگونه در عام عرضه بشود روی آن برنامه ریزی کنند.
پیشنهاد دیگری که دارم لزوم ترجمه مجموعه مقالات علمی کنگره به زبان عربی و خلاصه آنها به دیگر زبان های بزرگ دنیا است.زیرا هدف اصلی کنگره معرفی این گستره اطلاعات و تلاشهای علمی علمای شیعه به علما و دانشمندان اهل سنت در کشور ها است و با اکتفاء چاپ فارسی مقالات اصلا این هدف محقق نمی شود. من در سفر های خارجی بارها مواجه با اشکال علما و دانشمندان دیگر کشورها شده ام که می گویند: چرا محصولات علمی تان را به زبان های بزرگ دنیا چاپ و در کشور های دیگر منتشر نمی کنید؟